شهید اصغــر عبـــدی

وصیت نامه برادر بسیجی شهید علی اصغر عبدی

خداوند مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری میکند که در برابرش بهشت برای آنان باشد آنها در راه خدا پیکار میکنند . میکشند و کشته می شوند ، این وعده حقی است بر او که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده ، و چه کسی از خدا به عهد خود وفادارتر است .

بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این پیروزی بزرگی برای شما است آنها مؤمنان اینگونه هستند توبه کنندگان و عابدان و سپاس گویان و سیاحت کنندگان و رکوع کنندگان و سجده آوران و آمران به معروف و نهی کنندگان از منکر و حافظان خدود و مرزهای الهی و بشارت بده مؤمنانرا :

پروردگارا ، به روان محمد (ص) وآل محمد رحمت فرست و رمزهای اسلام را از حمله در پناه خود مصون و محفوظ بدار و مرزبانان ما را در ایفای وظایفی که بعهده دارند حمایت کن و عطایا و مواهب خود را در باره آنان تکمیل فرمای . به روان مقدس محمد و آل محمد رحمت فرست و بر شمار سربازان ما که از مرزهای ما پاس میدارند بیفزای و حربه آنان را بر ضد دشمن کارگر کن و سنگر هایشان را از آسیب شکست در امان گیر و جمعیتشان را به هنگام دفاع از پریشانی ایمن ساز و به تدبیر خروشی صفوفشان را بهم بپیوند .

پروردگارا اینان که به ناحق بر مرزهای ما هجوم آوردند دشمن تو با شند و باتو سر جنگ دارند ، پس تو هم با آنان به جنگ در آی و سربازان ما را با حمایت فرشتگان خویش بجان آنان در افکن و بنیادشان را از ریشه بر آور و چنان کن که با قتل و اسارت تن در دهند و با وحدانیت و عبدیت تو اقرار آورند تو را به یکتایی بپرستند و برای تو شریک نظیر نیندیشند .

اللهم اخذل جیوشی الکفار و المنافقین

ربنا لا تزغ قلوبنا بعد از هدیتنا و هبلنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب

ای کانونهای شر و فساد و بد نام ای مردم بد عاقبت و بدبخت گوشهای خود را باز کنید که برای آخرین بار سخنان خود را به گوش شما می کوبم آیا گمان کرده اید که بعد از کشتن من در دنیا به نان و نوایی خواهید رسید ؟ ویا کاخهای خود را مجلل تر خواهید نمود ؟ هیات ؤ هیات … می بینم روزی را که شما از هر ذلیلی ذلیل تر و از هر در مانده ای بیچاره تر خواهید بود …

شما امیدوارید که من در برابر یزید طاغوتی و دشمن خدا سر اطا عت فرود آورم ، هرگز ، به خدا پناه میبرم که به چنین خواری و ذلتی تن در دهم … ما در دامان کرامت و آقائی پرورش یافته ایم و سیادت و سروری در روح و جان ما موج میزند و عزت و شرف به ما حکم میکند که برای مرگ آغوش باز کنیم … آه چقدر مشتاقیم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم ….

خدایا ، بارالها ، پروردگارا ، معبودا ، معشوقا ، مولای من ضعیف و ناتون که تحمل از دست دادن پاهایم را ندارم و چگونه تحمل عذاب تو را می توانم بکنم . خدایا مرا ببخش از گناهان من در گذر ، تو کریم و رحیم هستی . خدایا ما به تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم . خدایا های و هوی بهشت را می بینم ، چه غوغائی حسینی به پیشباز یارانش آمده ، چه صحنه ای، فرشتگان ندا دهند که همرز مان ابراهیم ، همراهان موسی ، همدستان عیسی ،همکیشان محمد ، همسنگران علی ، همفکران حسین ، همگامان خمینی از از سنگر کربلا آمدهاند ، چه شکو هی ، خدایا ، به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کر دند و به حسین (ع) بگو که خونش در رگها همچنان می جوشد . بگو از آن خونها سروها روئید ، ظالمان سرو ها را بریدند اما باز هم سرو ها روئید خدایا می دانی که چه می کشیم ، پنداری که چون شمع ذوب میشوم اما از مردن نمی هراسیم ، اما میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر سو زیم هم که روشنائی میرود و جای خود را دو با ره به شب می سپارد پس چه باید کرد ؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند ، هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم با ید بمانیم تا فردا شهید شویم ، عجب دردی ، چه می شد امروز شهید میشدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم . آری همه یارا ن سوی مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند . من با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند ، دست از او نخواهم کشید . راه سعادت بخش حسین (ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید . خدایا ، بارالها . معبودا ، معشوقا ، مولایم ، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم راه دشمن در اوج دردش از حلقه در بستان در آورد ، و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند ، پا هایم را در خونین شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار هایش کند و سرم را در شلمچه جدا نماید تا در کمال فشار و آزاده دشمنان مکتبم ببینند که گرچه چشمها و دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفته اند یک چیز را نتوانسته اند که بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و مطلق جهان هستی و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است خدایا جندالله که با سوگند به ثا رالله در لشکر روح الله برای شکست عدو الله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است ، حمایت کن .

سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی و پیروزی آفرین در جبهه های غرب و جنوب از اینجا سخن خود را آغاز میکنم . یکی از رسالتهای عمده انقلاب اسلامی صدور انقلاب اسلامی به جهان می باشد و طبیعی است من باید منتظر هجوم همه جانبه استکبار جهانی بر علیه انقلاب خونبار اسلامیمان باشیم . یکی از پیامد های مبارزات انقلاب اسلامی بر علیه نظام کفر جهانی موجب پدید آمدن تکیه گاههایی تعین کننده به نام کربلا و قدسی که نوعا دو محور اساسی در حیات یا ممات انقلاب اسلامی است میباشد . با توجه به حرکتهای اسلامی اخیر در جهان خصوصاً منطقه که کاملاً ملهم از انقلاب اسلامی است . مطمئناً نابودی منافع حیاتی استکبار بین الملل منجمله نابودی اسرائیل غاصب را جزو یکی از مهمترین اهداف خود ، مدّ نظر دارد . رژیمی که جزو اساسی ترین پایگاههای حفاظت منافع چپاولگر غرب بر منطقه میباشد ، لذا استراتژی نابودی رژیم اشغالگر قدس ، باعث عکس العملهای شدیدی از جانب استکبار جهانی خواهد شد . یکی از این توطئه ها هجوم نظامی رژیم بعثی صهیو نیستی عراق به انقلاب اسلامی بود . این جنگ را صدام آغاز کرد اینرا همه مردم جهان می دانند و ما رزمندگان اسلام و ما مردم مسلمان ایران باید همچنان کوه استوار در مقابل او بایستیم و همچنانکه ایستاده ایم اگر هزارها ما جوانان زیر تانک و توپ دشمن به شهادت برسیم باز هم در مقابل او می ایستیم نه در مقابل صدام می ایستیم، بلکه در مقابل اسرائیل و آمریکا و دیگر کشور های ابر قدرتها می ایستیم . ای دوستانم و ای مردم مسلمان ایران و ای مردم جهان هیچ وقت خودتان را تسلیم کشورهای ابر قدرت و دشمنان دین اسلام نکنید و آنچنان با مشتهای گره کرده خود مقابل آنها بایستید و آنها را نابود کنید و همیشه پیرو خط ولایت فقیه باشیم که ولایت فقیه یک چرخ محوری است که این انقلاب اسلامی پر شکوه را دارد پیش میبرد و همیشه شعار جنگ جنگ تا پیروزی و شعار مرگ بر آمریکا و شعار تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست را یادتان نرود و ای شما برادران هم دینم هیچ وقت جهه ها را خالی نگذارید و همیشه جبهه ها را گرم نگه دارید و من در اینجا سخن خود را کوتاه می کنم و در همین جابا شما خدا حافظی میکنم . فقط همان شعاری که نوشتم هیچ وقت یادتان نرود . خدا حافظ

بنام خدا

سلام ای پدر بزرگوارم . امیدوارم که سلام گرم مرا که فرزند حقیر شما علی اصغر عبدی باشم را بپذیری پدر جان اگر شهادت نصیبم شد هیچ ناراحت نباشید و آنچنان صبر داشته باشید و آنچنان صبور باشید که دل دشمن شاد نباشد و همچنان حسین وار رفتار کن که خدا از تو رازی با شد . و این را بدان با شما خانواده شهدا است و من از خدا می خواهم که صبری به شما بدهد . پدر جان اگر شهادت نصیبم شد در روز تشییع جنازه من شرکت کن نه اینکه شرکت بکنی که گریه بکنی، نه، من این را نمی خواهم من فقط میخواهم که روز تشییع جنازه من لبخندی بر لبهای خود فرو کنی که دشمنان اسلام خوشحال نباشند من دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما را .

و تو ای مادر گرامیم و غم دیده ام سلام . امیدوارم که سلام گرم مرا که فرزندحقیر شما علی اصغر عبدی باشم را بپذیری . مادر جان اگر خدا خواست که من شهید شوم و اگر شهید شدم برای من هیچ ناراحت نباشید و هیچ گاه برایم گریه نکن هر ثانیه ای که برای من گریه کنی من خیلی ناراحت میشوم و همیشه لبخندها یی بر لبهای خوب خود فرو کن که دشمن شاد نشود . و روز تشییع جنازه من عکس مرا در دست بگیر و همچون کوه استوار در آن شرکت کن و هیچ وقت برایم ناراحت نباش آنقدر را بدان که بدان که خدا با شما خانواده شهدا است . و همیشه در نماز جمعه شرکت کن و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را یاد نکن . و روز ها پنجشنبه سر قبرم بیا تا باهم یک دیداری کنیم و هر وقت می خواهی بر سر قبرم بیایی اول لبخند بزن که من شاد باشم . من دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما را . خدا حافظ

اما شما ای برادرانم، سلام . امیدوارم که سلام مرا که برادر حقیرتر از شما باشم بپذیرید و از شما خواهشی که دارم این است که راه مرا که راه پیرو ولایت فقیه است ادامه دهید و هیچ جبهه ها را تنها و خالی نگذارید و همیشه در تشییع جنازهها و راهپیمایها و مراسم های اسلامی و در ارگانهای اسلامی شرکت کنید و تو ای فردوس برادر بزرگتر از من و دیگر برادر هایم از شما خواهشمند هستم که آن سه برادرم که بهروز و جعفر و علیرضا را آنچنان بار بیاور و آنچنان تربیت کن آنها را که همچون کوه استوار در مقابل دشمن اسلام بایستند . معمولاً علیرضا را روز تشییع جنازه من حتماً شرکت دهید . و طرف جلو یک طرف تو که فردوس باشی جنازه مرا بر روی دوش قرار ده و یک طرف بهروز و در سمت عقب یک طرف جعفر و یک طرف علیرضا بر روی دوش قرار دهند و آن روز و همه روزی که من شهید شدم گریه نکنید من دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما را .

خدا حافظ

اما شما ای خواهرانم، سلام ، امیدوارم که سلام مرا که برادر حقیر شما باشم بپذیرید از شماخواهشمند هستم که اگر شهادت نصیبم شد همچنان زینب وار رفتار کنید که چادر سیاهی شما کوبنده سرخی خون من است و روز تشییع جنازه من گریه نکنید که دل دشمن شاد بشود اگر می خواهید گریه کنید یک جای خلوت بنشینید و به حال علی اصغر و علی اکبر امام حسین گریه کنید و روز تشییع جنازه من شعار لا اله الا الله را بدهید و شعار این گل پر پر ماست ،خمینی رهبر ماست، تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست، را بدهید من دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما را خدا حافظ

(خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار)

(والسلام)

میثم میثم

۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۵

۰ ۰ نظر

زندگینامه شهید عبدی

بسم الله الرحمن الرحیم

درسوم فروردین 1347 هجری شمسی شکوفه درخت زندگی عبدی به وجود نازنین فرزندی پسر به میوه نشست و این عیدی بزرگ که به نام مبارک طفل شهید فاجعه کربلا (علی اصغر)مسمی شد،درسومین روز عید نوروز حلاوت و شیرینی خاصی به زندگی خانواده بخشید.شهید علی اصغرعبدی سومین فرزند آقای پرویز عبدی و خانم شکوفه قربان زاده بود که پس از تولد در روستای حسین آباد بهشهر در استان مازندران به شماره شناسنامه 1015در لیست موالید اداره ثبت احوال شهرستان بهشهر ثبت شد.

شهید علی اصغر عبدی مثل بسیاری از نوزادان و کودکان هم محلی خود و به مقتضای زندگی روستایی و به تبع شغل کشاورزی خانواده دردامان پر مهر مادر در خانه و مزرعه،سرد و گرم روزگار را چشیده و به رغم شرایط عاطفی خاص ناشی از تجدید فراش پدر که منجربه حاشیه رانده شدن او و بخشی از اعضاء خانواده شد،به مقتضای هدایت تکوینی بزرگ، و پس از رسیدن به سن قانونی مدرسه ، در سال 1353 در پایه اول دبستان بوعلی حسین آباد ثبت نام و پس از پنج سال تحصیل موفق، دوره ابتدایی را به پایان رساند. شهید درسال 1359 الی1361 پایه های سه گانه مقطع تحصیلی راهنمایی را در مدارس مرحوم امیری بهشهر، شهید فرجی حسین آباد و امام موسی صدر بهشهر با موفقیت طی کرد.

از خصایص روحی شهید علاقه وافر او به مصداق- الجنه تحت اقدام امهاتکم - بوده است.

از ویژگی های شهید اعتقاد راسخ او به ولایت فقیه بود که به این مهم در نامه هایی که به بستگانش نوشته و در توصیه هایی که به برادران خود در پیروی از حضرت امام خمینی(ره)نموده، پرداخته است.

شهید علی اصغد عبدی به جهت داشتن صفای باطن از بدو تشکیل بسیج و ارتش بیست میلیونی جذب این نهاد اسلامی شد و در سالهای آغازین پیروزی انقلاب و قبل از تشکیل و استقرار نهاده های انتظامی و امنیتی حراست از دستاوردهای انقلاب و حفاظت از روستا را بر عهده گرفت.

شهید عبدی پایه های اول و دوم مقطع دبیرستان را در هنرستان شهید چمران تحصیل کرد و در نیمه اول سال64-63 از طرف پایگاهای مقاومت معراج حسین آباد به صورت داوطلبانه به جبهه حق علیه باطل اعزام،که پس از سه ماه مداومت در حضور در جبهه و پایمردی در خط مقدم جبهه و شرکت در پاتک ها و کمین های متعدددر تا ریخ 10/11/1363 در حالی که فقط شانزده سال از سن با بر کتش میگذشت در منطقه جنگی چنگله مهران شربت شهادت نئشبید که با شهدت او امت اسلامی فرزندی معتقد و بسیجی فداکار را از دست داد.

شهید علی اصغر عبدی ده روز پس از شهادت در تاریخ21/11/1363 به همراه شهیدان سرفراز دیگر شهرستان در شهر بهشهر تشعیع و در همین روز در گلزار شهدای حسین اباد به خاک سپرده شد.

میثم میثم

۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۲

۰ ۰ نظر